قاضی تقدیر با من ستمی کرده استبه داوری میان مارا که خواهد گرفتمن همه ی خدایان را لعنت کرده امهمچنان که خدایان مراو در زندانی که از آن امید گریز نیست بداندیشانه بی گناه بوده ام